تطبیق خطابات قرآنی به زنان پیامبر بر شرایط کنونی
مقدمه استاد (لیلا سادات علیپور)
ابعاد مختلفی از تفسیر تطبیقی مطرح شده است یکی از مواردی که بحث تفسیر تطبیقی مطرح بود، بحث جری و تطبیق بود. گفتیم روایاتی وجود دارد که در مورد اشخاصی آیاتی حمل شده که مورد نزول آیه نبودهاند ولی از آنجایی که قرآن «یجری کما یجری الشمس والقمر» قرآن هم جریان دارد قرآن در حقیقت بیان میکند که افرادی پیدا میشوند که خودشان را منطبق بر قرآن میکنند علت چنین کاری هم که ما در قرآن انجام میدهیم این است که قرآن اگر میخواست طبق روایاتی که داریم برای اقوامی باشد که آمدند زندگی کردند و مردند و قرآن فقط بخواهد در مورد آنها باشد به تعبیر روایات قرآن هم مرده است در حالی که کتاب زندهای است که لیکون للعالمین نذیرا (هشدار دهندهای برای جهانیان است) و باید به گونهای ربط به زندگی ما داشته باشد ما یکسری آیاتی داریم که با همین مشکل دربارهاش مواجه هستیم.
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاتُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاتَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَ لاتَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْض أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ وَأَنْتُمْ لاتَشْعُرُونَ؛ إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللّهِ أُولئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ؛ إِنَّ الَّذِینَ یُنادُونَکَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَکْثَرُهُمْ لایَعْقِلُونَ؛ وَلَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتّى تَخْرُجَ إِلَیْهِمْ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ»(سوره حجرات آیات ۱ تا ۵)
تصور کنید یک مفسری بیاید آیات قرآن را در رابطه با پیامبر و اصحاب پیامبر بخواند و بگوید خدا در رابطه با اصحاب پیامبر گفته است اما نقشی در زندگی ما نداشته باشد چون که الان رسول خدا نیست اصحاب رسول خدا هم نیست نهایتاً برخی آمدند و گفتند و در کنار قبر پیامبر با صدای بلند حرف نزنید. مسجد النبی هم که مشرف شوید بالای سر قبر پیامبر همین نکته را مطرح کرده آیا منحصر به قبر پیامبر میشود؟ یا مطلب خیلی بالاتر از اینهاست مخصوصاً در سوره احزاب نمود پیدا میکند که زندگی شخصی پیامبر در این سوره مطرح شده است چند آیه فقط در رابطه با زنان پیامبر سخن گفته شده است.
بعضی از موارد در رابطه با خطاب به پیامبر است. «یا ایها النبی» که مطرح شده این مسئله ظهور پیدا میکند اینجاست که جای صحبت است ما در این موارد با این نوع از آیات چه کنیم آیا اینها را در حد یک کتابی که فقط تلاوت شما مانده و ثوابی ببریم و وقتی که میگوید: «لیکون للعالمین نذیرا» این آیات هم برای ما یک هشداری است و یک درسی میتواند باشد در رابطه با همسران پیامبر هم مثلاً گوشزد شد که مبادا حالا که در رابطه با زنان پیامبر است مبادا آن را منحصر به زنان بکنیم و بگوییم که خانمها وظیفه دارند این کارها را انجام دهند اصلاً در بعد هدایتی قرآن جنسیت مطرح نیست وقتی خطاب به همسران پیامبر دارد فقط مربوط به خانمهایی که همسر دارند نیست و شامل همه آنها میشود از طرف دیگر فقط شامل زنان نیست و شامل همه میتواند باشد.
خداوند میفرماید: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ» در این جا خداوند میفرماید الگوی انسانها نمیفرماید الگوی زنان و ادامه در آیه بعد میفرماید: «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» همه این امور ظاهری را کنار میگذاریم و به عنوان یک انسان که میخواهد زندگی عادی داشته باشد چه نکاتی را باید رعایت کنیم.
ما در قرآن مواردی داریم که خطابش خاص است ولی موضوعیتی ندارد. مصداق است ولی موضوعیتی ندارد. خداوند برای عالمان این کار را انجام داده است وقتی میخواهد مثال بزند این مثال را روی یهود میبردو میفرماید: «مثل الذین حملوا التورئة» آیا این را نمیتوانیم درباره خودمان به کار ببریم و در رابطه با هر کسی که کتاب اخلاقی مینویسد و خودش عمل نمیکند و یا یهود خود را بالا میبرد و میگفتند: «نحن ابناوا الله و احباوه» شاید چون علما روح لطیفی دارند و میخواهد به آنها برنخورد یهودرا مثال زده است. «ایاک اعنی واسمعی یا جاره» یعنی به در میگویم و دیوار تو بشنو.
تطبیق خطابات قرآنی به زنان پیامبر بر شرایط کنونی
مقدمه
در قرآن آیاتی خطاب مستقیم با عبارت یا نساء النبی به زنان پیامبر وجود دارد با توجه به اینکه ما میدانیم اکنون همسران پیامبر وجود ندارد از طرفی می دانیم که قرآن محدود به زمان خاصی نیست به عبارت دیگر عمومیت لفظ بر خصوصیت سبب برتری دارد جای سوال اینجاست که چرا این عبارت خطاب به همسران پیامبر همچنان در قرآن وجود دارد و مقصود خداوند از آوردن آیاتی با چنین الفاظی چیست؟
تمامی خطابات قرآن به همسران پیامبر در سوره احزاب جمع شده است در این سوره دو خطاب داریم. خطاب غیر مستقیم با یا ایها النبی قل لازواجک آیه ۲۸ و ۵۹ و خطاب مستقیم با عبارت یا نساء النبی آیه ۳۰ و ۳۲
آشنایی با فضای کلی سوره احزاب و هدف از نزول این سوره
همانطور که قبلاً گفته شد چون این آیات در سوره احزاب آمده است ابتدا هدف از نزول سوره را مطرح میکنیم تا با فضای کلی آن آشنا شویم.
هدف از نزول سوره
الف) حل بحران اعمال فشار منافقان بر پیامبر گرامی اسلام به بهانه اقدام آن حضرت به ازدواج با زن مطلقه پسر خوانده خود در مقابل ابطال فرهنگ جاهلی پسر پنداشتن پسر خواننده ها
ب) مقابله با بحران تشدید اعمال فشار بر پیامبر و ایذاء آن حضرت و مومنان از سوی منافقان و بیمار دلان و شایعه افکنان که با بهانه های واهی و تلاش برای اشاعه فرهنگ کم عفتی همراه است.
فضای کلی سوره
غبارآلود کردن فضای موجود بر علیه مقام و موقعیت رهبری و تلاش برای نفوذ و سوء استفاده منافقین
مفهوم شناسی
واژه« نساء»
بیشتر زبان شناسان واژه نساء را از ریشه نسی یا نسیء به معنای به تاخیر انداختن و فراموش شده گرفتهاند. برخی از این ریشه استنباط کرده اند که زنان در قرآن به معنی عقب افتادگان و یا فراموش شدگان هستند.( سحابی هاله حقوق و وظایف زن از نگاه قرآن بازتاب اندیشه،۱۳۸۵ صفحه ۷۳)
برخی نساء را اسم جمع مرأه و برخی اسم جنس جمعی میدانند که مفرد ندارد (زبیدی جلد ۴۰ ص ۶۹). با توجه به کنار هم آمدن دو ریشه انس و نساء در کتاب العین این احتمال وجود دارد که نسا و انسان از نگاه خلیل از اقسام اشتقاق کبیر یا نحت باشد.( فراهیدی ۱۴۱۰ جلد ۷ صفحه ۳۰۸). در این صورت نساء به معنای انسانی است که روح دیگران در کنار وی آرام می یابد و دچار ترس و وحشت نمی شود.
معنای مصداقی واژه نساء
الف) با توجه به روایات سبب نزول واژه نسا در برخی آیات زن خاصی یا زنان خاصی هستند( آیه ۲۳۲ سوره بقره درباره همسرم معقل بن یسار) بوده است.
ب) زنان باایمان( آیه ۲۵ سوره فتح)
ج) گاهی با توجه به ترکیب اضافی و وصفی که در ارتباط با آن به کار می روند به گروه خاصی از زنان انصراف پیدا میکند (آیه ۳۲ سوره احزاب)
معنای واژه نبی
نبی از ماده« نبأ»به معنای پیام و پیام مهم است. پیامبران الهی را از این نظر نبی میگویند، که پیام خداوند را به بندگان میرسانند. گاه گفته میشود که این واژه از ماده «نبوه »به معنای بلندی و رفعت گرفته شده است و اطلاق این واژه بر انبیا به خاطر بلندی مقام و مرتبه آنهاست.
معنای واژه رسول
رسول در اصل از ماده رسل به گفته راغب در مفردات به معنی حرکت توام با نرمش است و از آنجا که فرستادگان پیامبر معمول اند با آرامش با بندگان خدا برخورد کنند به آنها رسول گفته شده است ولی رسول معنای وسیعی دارد که هم فرشتگان و هم پیامبران الهی را شامل میشود و در آیات قرآن در هر دو معنا به طور فراوان به کار رفته است.
پیامبر یک نقشه بزرگ و یک طرح با عظمتی برای اداره یک امت دارند و خدای متعال ایشان را برای ایجاد و ساخت یک امت بزرگ مبعوث کرده است. «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ» (آیه ۲ سوره جمعه)
در امتی که حضرت می سازند، خانواده یک نقش ویژه دارد و حضرت یک قسمت این طرح ویژه را از طریق خانواده و اهل بیت و همسران خودشان میخواهند جلو ببرند. در آیات ۲۸ تا ۳۳ سوره احزاب نکات تربیتی فراوانی با خطاب قرار دادن همسران پیامبر مطرح شده است که در اینجا به آن پرداخته میشود. «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا؛ وَإِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا؛ يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا؛ وَمَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا؛ يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا؛ وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» (آیات ۲۸ تا 33 سوره احزاب)
پس از غزوه خیبر که غنائم بسیاری از آن نصیب مسلمانان شد و حذف وافری به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید زنان آن حضرت که ۹ نفر بودند طبقات زائد از مقدار لازم در مخارج شان از پیامبر پیدا کردند.بعضی از آنان گفتند پیغمبر تصور میکند که اگر ما را رها کند همسری از اقوام ما برای ما پیدا نمیشود و زینب و یا حفصه جسارت زیادتری هم نمودند و خداوند گفتار آنها را برای پیغمبر خود نپسندید و ۲۹ روز حضرت از آنها کناره گیری کرد و سپس این آیات نازل شد.
در روايات آمده است كه گناه بزرگان، حساب ديگرى دارد، حتّى اگر از انبيا يك «ترك اولى» سر زند تنبيه مىشوند؛ در حديثى معروف آمده است: «يغفر للجاهل سبعون ذنبا قبل أن يغفر للعالم ذنب واحد» «2» هفتاد گناه جاهل بخشيده مىشود، قبل از آن كه يك گناه عالم بخشيده شود.
شدّت و ضعف کیفر و پاداش بر اساس آثار فردى و اجتماعى عمل است. «نساء النبى… ضعفین»؛ کسانى که چهرهى دینى و اجتماعى دارند و کارشان براى دیگران سرمشق است، اگر گناه کنند، کیفرشان بیش از دیگران است. «نساء النبى… ضعفی» خانواده و بستگان مسئولان نظام اسلامى باید بدانند که اگر مرتکب خلافى شدند، نه تنها آزاد نمى شوند، بلکه چند برابر دیگران مجازات مى بینند. «یا نساء النبى… العذاب ضعفین» (تفسیر نور)
هر قدر مكانت و منزلت شخص زيادتر باشد، مخالفت و معصيت او عظيمتر و عقوبت او شديدتر است، و لذا چون زنان حضرت مزيت فضل دارند بر زنان ديگر به جهت مزيت مرتبه و مقام حضرت رسالت و نزول وحى در خانه ايشان، پس عقوبت معصيت آنها بيشتر خواهد بود از ديگران؛ بدين جهت خطاى عالم، عظيم، و عذابش اليم است؛ همچنين سادات به سبب انتساب آنها به حضرت رسالت و شرافت ايشان، گناه آنها دو برابر و عقوبتشان زيادتر است.(تفسیر اثنی عشری)
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «الفاحشة الخروج بالسيف» و در حديث ديگر فرمود: «قتال امير المؤمنين» و اين مصداق اتم است و آيه عمومیت دارد و اين حكم اختصاص به آنها ندارد بلكه هر كس که حجت بر او تمامتر است عقوبتش سختتر و شديدتر است. خداوند می فرماید: ای زنان پیامبر به دلیل حشر با پيغمبر و نزول وحي در بيوت شما و بزرگي و فراواني نعمت بر شما حجة بر شما تمامتر است. شما در خانه وحی و مرکز نبوت زندگی میکنید، دیگران به شما نگاه میکنند و اعمالتان سر مشقی است برای آنها، بنا بر این گناهتان در پیشگاه خدا عظیمتر است؛ چرا که هم ثواب و هم عذاب بر طبق معرفت و میزان آگاهی، و همچنین تأثیر آن در محیط داده میشود.(تفسیر نمونه)
شخصى به امام سجّاد عليه السلام عرض كرد: «انكم اهل بيت مغفور لكم»- شما اهل بيت پيامبر، بخشيده شدهايد. امام عليه السلام خشمگين شد و فرمود: «در مورد ما همان آياتى جريان دارد كه دربارهى زنان پيامبر جارى است؛ «انا نري لمحسننا ضعفين من الاجر و لمسيئنا ضعفين من العذاب» اگر ما گناه كنيم، مجازاتمان دو برابر و اگر نيكوكار باشيم پاداشمان دو برابر است.در اینجا امام سجاد علیه السلام خطاب آیه را بر خود تطبیق دادند و آنرا منحصر به زنان نکردند. حساب خانوادهى رهبران دينى از سايرين جداست و بايد بيش از ديگران مراقب رفتار خود باشند. «يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ» (موقعيّت اجتماعى، محدوديّت آور است) وقتى به زنان پيامبر كه بيشترشان پير و سالخورده بوده و زندگى سادهاى داشتند هشدار داده مىشود كه با كرشمه و ناز سخن نگويند، زنان جوان و زيبا بايد حساب كار خود را بكنند. «يا نِساءَ النَّبِيِ … فَلا تَخْضَعْنَ» (تفسیر نور) عبرت به عموم لفظ است نه خصوص سبب، بنابراين گرچه آيه شريفه در باره زنان پيغمبر نازل شده لكن حكم آن عام و نسبت به تمام زنان امّت حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله تا قيامت است.(تفسیر اثنی عشری)
در این آیات خداوند خطاب به همسران پیامبر فرموده است که پاداش شما و عذاب شما دو چندان است.آیت الله جوادی آملی در تفسیر تسنیم می نویسد: خداوند به آنان می فرماید شما دو مسئولیت دارید و چون به بیت پیامبر متصل هستید. هم شخصیت حقیقی و هم شخصیت حقوقی دارید.بابت آن شخصیت حقیقی که دارید یک گناه کردید و بابت آن شخصیت حقوقی هم که دارید و به بیت متصل هستید و احترام را نگه نداشته اید به همین جهت گناهی دیگر بر شما هست.خداوند می فرماید برای نیکوکاران از شما اجری عظیم در نظر گرفته شده است اگر چیزی در یک جهت زیاد باشد میگویند مثلاً از جهت طول زیاد باشد با آن طویل می گویند اگر از جهت عرض زیاد باشد عریض می گویند اگر از جهت عمق زیاد باشد عمیق می گویند ولی اگر از همه جهات زیاد باشد از این میگویند و جامع این جهات است خداوند می فرماید اگر حرمت شخصیت حقیقی و حقوقی را رعایت کردید از عظیم دارید.این دو برابر شدن پاداش و عذاب منافاتی با آنجا که خداوند می فرماید: هر کسی که حسنه ای را انجام دهند برای ده برابر میشود و یا هفتصد برابر میشود ندارد زیرا بابت آن یک عمل که به حسب شخصیت حقیقی انجام داده است عمل چندین برابر می شود و آن عملی که به حسب شخصیت حقوقی انجام داده است نیز چندین برابر می شود. مضاعف شدن پاداش و عذاب مخصوص همسرانپیامبر نیست بلکه خداوند در مورد حضرت رسول نیز چنین فرموده است که اگر معاذ الله مرتکب خطا و اشتباهی شود، عذابی بزرگ در انتظار اوست ( لو تقول علینا بعض الاقاویل لاخذنا منه الوتین)این عذاب برای هیچ کسی نیامده است در حالی که همیشه انحرافات وجود داشته است خدا برای هیچ کسی چنین عذابی نیاورده است حتی کفاری که ادعای نبوت کردهاند نیز این چنین تهدید به عذاب نشده اند.این مطلب نشان دهنده ی آن است که اگر چیزی را کم و زیاد کند دین را زیاد کرده است.
خداوند در این آیات به با اصرار به زنان پیامبر می فرماید که این کار را نکنند در واقع مثل این است که جلوی جمع زیادی به شخصیت مهمی بگویی این کار را بکن و یا این کار را نکن. از این جهت معلوم میشود فتنه در کار است. یعنی زنان پیامبر شما خودتان را در این فتنه ها نکشانید و در خانه های تان بنشینید آیا این نشستن در خانه به معنای آن است که رفت و آمد نکنید به مسجدها نروید بلکه هشداری است برای اینکه در جنگ جمل همراه نشوید خداوند می فرماید (ولا تبرجن تبرج الجاهلیة الاولی) یعنی این که مثل جاهلان اولین زنان را به جنگ نیاورید جاهلیت اولاد جریان بین آدم و نوح و… نیست بلکه همین قبل از اسلام است. بعضی وقت ها حضور در جنگ به عنوان یک عضو عادی است ولی بعضی وقتها حضور به عنوان یک پرچمدار است وقتی میفرماید تبرّج نداشته باشید یعنی علمداری نکن.
در این دسته از آیات تا وٱذکرن ۲۲ ضمیر جمع مونث سالم به کار برده شده است و بقیه جمع مذکر سالم است ( انا یرید الله لیذهب عنکم الرجز اهل البیت) خداوند قصد دارد اهل بیت را از جریان نفاق و نفوذ استثنا نماید و اهل بیت را از این گردونه خارج نماید.
با توجه به اینکه گفته شد کسانی که علاوه بر شخصیت حقیقی شخصیت حقوقی آنان نیز در معرض دید همگان است در واقع اتصال به دین دارند لازم است یک سری کارها را انجام دهند
۱- ترجیح اطاعت از خدا و رسول بر زندگی دنیا
۲- دوری از انجام گناه آشکار که به وجهه پیامبر آسیب می رساند.
۳- انجام اعمال صالح که سبب گرایش دیگران به سمت اسلام میشود.
۴- مراقبت در لفظ و محتوای کلام تا جلوی سوء استفاده دشمنان گرفته شود
۵-عدم همراهی با جریانات فتنه گر و منافق و پرهیز از پرچم داری آنان زیرا همراهی و پرچمداری آنان سبب میشود که مردم آن کار را به عنوان حق قلمداد کنند و دچار شبهه شوند و فتنه ها ایجاد می گردد.
۶- تقویت رابطه خود با خدا و رابطه خود با مردم
با توجه به اینکه در این آیات همسران پیامبر با لفظ یا نساء النبی خطاب شده اند فصل لازم است و وظایف انبیا بیان شود و از آن طرف گفته شود که اکنون هر کدام از وظایف نبی را در جامعه اسلامی چه کسی عهده دار است تا مشخص گردد این خطاب بر چه افرادی و گروههایی منطبق می شود.
وظایف انبیا
۱.تفسیر و تبیین وحی الهی و تشریع اهداف و مقاصد آن؛ که این وظیفه اکنون بر عهده مفسران میباشد
۲. بیان و توضیح احکام موضوعات جدید در حوزهی وظایف و احکام فردی و اجتماعی مسلمانان؛ این کار را مراجع تقلید و در سطح پایین تر مبلغان انجام می دهند
۳. پاسخ گویی به شبهات مخالفین اسلام و ردّ اعتراضات آنان به حقانیت آیین اسلام؛محققین علوم دینی عهده دار این وظیفه هستند.
۴. محافظت و پاسداری از کیان آموزههای دینی و جلوگیری از وقوع تحریف و بدعت در آنها؛مدرسین علوم دینی و همچنین فرماندهان جنگ این مهم را بر عهده دارند.
۵. داوری و قضاوت در اختلافات و نزاعهای بین مسلمین و تطبیق و اجرای حدود و قوانین کلی الهی؛ این کار را قضات و وکلا انجام می دهند.
۶. حکومت داری و ریاست بر عامهی مردم در همهی مسائل اجتماعی و سیاسی. که این وظیفه حاکم شرع و رهبر جامعه و مسئولان نظام اسلامی است.
هرچند این اصنافی که نام برده شد به دلیل اتصال آنها به دین و برعهده گرفتن وظایف انبیا و رفتار خانواده آنان و اطرافیان آنان تاثیر بیشتری بر جامعه اسلامی دارد و می تواند خطاب قرآن بر آن تطبیق گردد ولیکن در نگاهی وسیع تر می توانیم هر کسی را که به نحوی در ارتباط با دین است را در این خطاب شریک بدانیم.
توضیحات تکمیلی استاد
علت گاهی تعمیم میدهد و گاهی تخصیص میزند وقتی به شما بگویند «لا تاکل رمان لانه حامض» انار نخورید چون ترش است از یک لحاظ تعمیمش میدهد و از یک لحاظ تخصیص میزند در جری و تطبیق علتهایی که در قرآن ذکر شده آنها را در نظر بگیرید در مورد زنان پیامبر چند مورد را داریم که علت را بیان کرده که به وسیله آن میتوانیم تعمیم دهیم مثلاً وقتی به زنان پیامبر میفرماید که شما مراقب باشیدوقتی که با نامحرم که سخن میگویید، در کلام خاضعانه سخن نگویید. خضوع در کلام نازک کردن و با کرشمه سخن گفتن است و واژگانی است که استفاده میکند.
در اینجا قرآن علتش را بیان میکند: «فیطمع الذی فی قلبه مرض» مبادا کسی که در قلبش مرض دارد طمع کند یعنی در حقیقت اگر این سخن گفتن زمینه طمعی را فراهم کند از آن منع شده است. البته چنین نیست که آن مردی که این صدا و این نوع الفاظ را میشنود قرآن آن را هم عذر موجه نمیداند آن را هم نشانه مریضی قلب اومیداند تو هم باید جنبهاش راداشته باشی اگر خانمی صدایش را نازک کرد و یا او را صدا کردی و گفت جانم تو هم خیال نکنی خبری است اما بالاخره کسی که در قلبش مرضی است ممکن است این طمع را بکند میگوید تو مراقب باش تا کسی که در قلبش مرضی دارد طمع نکند ما میتوانیم برای زنان دیگر تعمیمش دهیم. حتی برای مردان هم به وجود میآید و حتی کسی که فکر میکند حالا که همسر دارد هیچ خبری نیست ما بعضی مواقع خیال میکنیم آن کسی که ازدواج کرده چه زن یا مرد کسی دیگر به اوطمعی ندارد حتی تو که همسر داری چه در این مورد آن کسی که در قلبش مرض است طمعی به تونکند نوع سخن گفتن تو به گونهای نباشد که این مشکل را بوجود آورد خداوند میفرماید: «وقلن قولا معروفا» یعنی عادی صحبت کنید آن وقت حتی اگر معیار این باشد که کاری نکنید که در قلب کسی که مرض وجود دارد تمامی پیش بیاید اینجا جنسیت را بگذاریم کنار حتی اگر برعکس پیش بیایدنسبت مرد برای زن باید مراقبت از بیشتر باشد؛ یعنی این سخن گفتن سبب ایجاد طمعی پیش بیاید و مراقب مریضهای قلبی باشد باشید که طمعی نکند.
چنین نیست که همسر داشتن حرز محکمی ایجاد میکند و بگوید حالا تو من چون همسر دارم برای من مشکلی پیش نمیآید و من از این نوع ماجراها بری هستم. این علتی که گفته «فیطمع الذی فی قلبه مرض…» میتواند کامل تعمیمش دهد و آیهای که میگویدای پیامبر به زنان و دخترانت بگو جلبابها را به خود نزدیک کنند آیا فقط در مورد پیامبر یا در مورد همسران و دختران پیامبر است یا در مورد دیگران هم تحقق پیدا میکند قرآن دلیل میآورد ذلک ادنی ان یعرفن برای اینکه شناخته شوند و اذیت نشوند برای همه است آن هم چه نوع پوششی گاهی کسی چادر را میپوشد ولی زمینه اذیت را فراهم میکند زن مسلمان نوع رفتارش، نوع پوشش باید به گونهای باشد که طمعکار زمینه آزار و تو را فراهم نکند و برای همه میتواند باشد و زن پیغمبر و غیر او هم ندارد و نوع پوشش برای همه باید به گونهای باشد که زمینه طمع هرزگان را فراهم نکند پس یکی از راههای جری و تطبیق علتهایی است که وجود دارد در حقیقت ما با این علتها الغاء خصوصیت میکنیم و میگوییم این مورد مخصص نیست و خصوصیاتی برای آن وجود ندارد.
اینجا علت را آورده و خصوصیت را هم ذکر کرده است بعضی وقتها علت را نیاورده ولی از حاق لفظ علت فهمیده میشود.
در اینجا هر چند در مورد مرد صحبت کرده ولی میدانیم که زن و مرد در تکلیف یکی هستند. یک نکته هم که وقتی کاری را انجام میدهند چند برابر میشوند دلیل آن ۱-انتصاب به دین دارند ۲-الگو و سرمشق دیگران هستند و دیگران از او یاد میگیرند و چه در بعد مثبت و چه در بعدمنفی دیگران از آنها الگو میگیرند و زمینه هدایت دیگران را فراهم میکنند و میگویند باورش شده است و برای کسی که انتصاب به دین دارد، این است که مردم باورشان میآید به همین جهت گفتهاند کارهایی که دور از مروت است و سخیف است انجام ندهد حتی در جایی که گناه هم نیست نباید کاری که موجب سخافت است را انجام دهد.
این نه فقط برای زنان پیغمبر است بلکه هر کسی که انتصاب به دین دارد و اتمام حجت شده به کسی که مردم آن را به عنوان الگو مطرح میکنند.